نام کاربری:   کلمه عبور:        کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟  |  ثبت نام

بسم الله الرحمن الرحیم

این دشمن اصلا خیالی نیست!


  • بچه این قدر شیطونی نکن!

  • مواظب باش شیطون گولت نزنه!

  • شیطون رفته تو جلدش!

  • شیطون رو هم درس می ده!

  • شیطونه میگه یه چیزی بهش بگم!

به راستی در طول روز چند بار این عبارات و یا جملات مشابه آن را به کار می بریم و یا از دیگران می شنویم؟!



همه ی ما بارها در مکالمات و تکیه کلمات روزمره ی خود به شیطان اشاره می کنیم، لکن حقیقت این است که اکثر ما تصوّری خیال گونه از او در ذهن داشته و موجودی افسانه ای مجسّمش می نماییم. بیشتر اوقات نام او را به صورت طنز آمیز به کار می بریم و حتی بعضی از ما که شخصیت روشنفکر مآب تری داریم، اعتقاد به وجود شیطان و ارتباط دادن برخی مسائل به او را از جمله ی خرافات تلقّی نموده و سعی می کنیم کمتر در موردش صحبت کنیم و چه بسا حضورش را در زندگی نادیده می گیریم.

اما آیا واقعا می توان گفت که او وجود خارجی ندارد؟!

آیا هرگز پیش نیامده که خاطرات گذشته برایتان زنده شده و به یاد آورید که فرضا:

- روزی قصد کمک و دستگیری از نیازمندی را داشته اید اما یکباره به ذهنتان خطور کرده که خودتان برای استفاده از آن پول واجب ترید و ممکن است برای اجرای برنامه ها و طرح های آینده دست خالی بمانید؟!

- و یا زمانی با کسی اختلاف پیدا کرده باشید و کار به نزاع و جدال کشیده و دشمنی دامن زده شده باشد، حال آن که مشکلات به سادگی قابل حل بوده و مسائل را می شد به سادگی فیصله داد!

- و نیز چه وقت ها که قصد پیگیری طرح و برنامه ای را داشته اید ولیکن بی صبری و کم تحملی در مقابل مشکلات و نیز موانعی که هرلحظه در پیش رویتان سبز می شده، شما را از ادامه ی مسیر بازداشته و طرحتان ناموفق مانده باشد!

وقتی با دقت بیشتری ارزیابی می کنیم، درمی یابیم که در همه ی موارد ذکر شده یک نکته ی مشترک وجود دارد که عبارت است از نوعی بزرگ نمایی و تشدید کردن و دامن زدن به مشکلات. به عبارت دیگر دست نفر سومی درکار است.

حال که او وجود دارد و دست به کار نیز هست چرا ما او را نادیده بگیریم؟! آن هم وقتی خداوند حکیم، خود ما را از وجود چنین دشمنی باخبر ساخته و نسبت به خطر آشکار او هشدار جدّی داده است:

«ای مردم...از وسوسه ی های شیطان پیروی نکنید، همانا او دشمن آشکار شماست (بقره/۱۶۸)

آن هم دشمنی سوگند خورده که عداوت خود را به هر شیوه ی ممکن اعمال می کند. او لحظه ای بنی آدم را به حال خود رها نمی کند و برای آزار وی به انواع حیله ها متوسّل می شود، از جمله:

  • دشمنی، کینه و جدال در میانشان بر می انگیزد:

    «همانا شیطان به وسیله ی سخنان ناروا در میانشان کینه و فساد ایجاد کرده، آن ها را به دشمنی یکدیگر وا می دارد، بی تردید شیطان همیشه دشمنی سرسخت و آشکار برای انسان بوده است (اسراء/۵۳)

  • شیطان موجب غفلت و فراموشی انسان می گردد:

    «اگر شیطان تو را به فراموشی افکند، پس از توجه یافتن، با او همنشینی مکن»(انعام/۶۸)

  • او مردم را به آموختن و به کار گرفتن سحر و جادو تشویق نموده و آنان را به اعمال خلاف وادار نموده و میان همسران جدایی می افکند:

    «...همانا شیاطین کافر شدند و به مردم سحر و جادو می آموختند...» (بقره/۱۰۲)

  • شیاطین برای خود حزب و گروه تشکیل داده و آنان را به سراغ مردم می فرستد:

    «...همانا این گروه، سپاه شیاطین هستند و سپاه شیطان زیان کارند» (مجادله/۱۹)

  • در افراد ایجاد حزن و اندوه و کسالت می کند:

    «همانا نجوا از ناحیه ی شیطان بوده تا آنان را غمگین سازد (مجادله/۱۰)

  • شیطان مردم را از فقر ترسانده و مانع از صدقه دادن آن ها می شود:

    «شیطان به شما بیم ناداری و فقر می دهد» (بقره/۲۶۸)

اگر چه شیطان برای نفوذ در انسان و اعمال شیطنت خود در او، وسیله ای جز وسوسه ندارد، اما از آن جا که وسوسه ی خود را بر نقاط ضعف و هواهای نفسانی او پیاده می کند، آثار تخریبی همین سلاح ساده نیز بسیار وسیع و بزرگ بوده و صدمات جدّی به انسان وارد می کند:

- او برای کسانی که اهل آرزو هستند، خیالات و آرمان های دور و دراز القا می کند.

- در افراد عصبی تشدید خشم و عصبانیت می نماید.

- مردم سخت دل را به کینه توزی و دشمنی با دیگران وسوسه می نماید.

- افراد ترسو را با وحشت و بیم و هراس و القاء تصوّرات ترس آور می آزارد.

- افراد حسابگر و مال دوست را به نگرانی از فقر و خودداری از انفاق وسوسه مس کند.

- افسردگان را به کسالت و بی حوصلگی و درخود فرو رفتن وا می دارد.

- برای افراد خوشگذاران و اهل دل، لذاّت مادی و عیش و نوش را شیرین و با حلاوت می نمایاند.

- مال اندوزان را به جمع آوری پول و ثروت وادار نموده و رفاه مادّی را پیش رویشان آراسته و جلوه می دهد.

- زیبا رویان را به جلوه گری و هوس رانی سرگرم نموده و زشت رویان را به حسرت و افسوس می اندازد.

- نام جویان و شهرت طلبان را به ریاکاری و خودنمایی سوق می دهد.

خلاصه شیطان برای بنی آدم از هر صنف و هر طبقه ی اجتماعی و با هر زمینه ی فکری و حتی صفات و خصوصیات فردی که داشته باشند، از پیش برنامه داشته و وسوسه ی خود را بر روی همین زمینه ها پیاده و اعمال می کند.

به این ترتیب کمتر بنده ای را می بینید که از دام شیطان در امان مانده و سر سالم به در برده باشد. حقیقتا که او دشمن خبیث و حیله گری است.

اما چرا چنین است؟! شیطان با چه کسی دشمنی می کند؟! اصل و حقیقت اعمال شیطانی او به کجا بر می گردد و یا به بیان دیگر سرّ این همه شیطنت او در چیست؟!

حکایت این دشمنی در قرآن کریم به تفصیل آمده، خلاصه ی آن از این قرار است که: ابلیس بر آن بود که با عبادت و بندگی، خود را سرآمد عالمیان نموده و گل سرسبد خلقت گردد، لذا با جدیّت سرگرم نماز و سجده شده بود. در این هنگام به ساکنان مُلک و ملکوت خبر دادند که حضرت آدم علیه السلام لباس خلقت پوشیده است و ملائک و کروبیان فرمان دیدار و عرض ارادت یافته اند. لکن این قضایا برای ابلیس خوشایند نبود، خصوصا آن که از جانب خداوند فرمان سجده بر آدم نیز صدور یافته بود. ملائک و ساکنان مُلک همه بر آدم سجده نمودند مگر ابلیس که استکبار نمود و در شأن خود ندانست که بر آدم سجده نماید.

سپس خداوند بر آدم علیه السلام و ملائکه مشخص نمود که این اکرام حضرت آدم و سجده ی ملائک بر او، به خاطر اجلال و بزرگداشت حضرت محمد صلی الله علیه و آله و اهل بیت آن حضرت علیهم السلام بوده که نو ایشان در صلب آدم قرار گرفته است.

به هر ترتیب ابلیس از سجده بر آدم سر باز زد و کافر شد، خداوند نیز او را از درگاه خود راند.

ابلیس به سروری و عزّت که نرسیده بود هیچ، رانده و مانده از درگاه ربوبیّت نیز گشته بود. این بار با لجاجت اعلان نمود که من از این پس بر سر راه بندگان تو خواهم نشست و نخواهم گذاشت کسی به سراغ محمد صلی الله علیه و آله و اهل بیت او علیهم السلام رفته و به واسطه ی آن ها به سعادت و بهشت دست پیدا کند.

(برای مطالعه کامل این مطلب به مقاله ی صراط مستقیم رجوع کنید.)

به این ترتیب کبر، غرور، حسد و کینه توزی شیطان نسبت به پیامبر و اهل بیت علیهم السلام، او را به عصیان پروردگار واداشت.

از آن روز تا کنون شیطان همچنان بر سر صراط مستقیم در کمین ره پویان طریق حق نشسته است و امروز آخرین مصداق و پاسدار صراط مستقیم، حضرت مهدی عج الله تعالی فرجه الشریف می باشد. او همان کسی است که رسالت قیام بر علیه باطل را بر عهده داشته و بناست تا شیطان و همه ی ستمگران و ظالمان را نابود ساخته و دین مورد رضایت خداوند را در زمین بگستراند.

پس شیطان نیز بیشتر از هر زمان دیگر، نیروهای خویش را بسیج نموده و به میدان آمده تا مانع رسیدن دست شیعیان به دست مولایشان گشته و ایشان را از تمسّک به امامشان باز دارد.

هنوز هم او از همان دام ها و حیله هایی که قرآن کریم نسبت به آن ها هشدار داده بود استفاده می کند. او همچنان حبّ شهوات و جلوه های رفاه و آسایش طلبی را زینت داده و از فقر می ترساند و نَفَس شوم کینه و عداوت و نزاع و مشاجره را در کالبد افراد می دمد و همچون همیشه کسالت، سُستی، بی حوصلگی، ناامیدی و یأس را در قلوب القاء می کند... و از یاد نمی بریم که علیرغم همه ی این ایستادگی و سر سختی ها، شیطان فقط یک سلاح دارد: وسوسه!

و این اسلحه ی مرموز، تنها بر یک گروه کارگر نمی افتد: مخلصین!

و اینان همان کسانی هستند که دست در دست مولا و صاحب امر خود قرار داده اند و لحظه ای از وی جدا نمی شوند، لذا شیطان مجال و مهلت نزدیک شدن به مخلصین را نداشته و نخواهد داشت.

نتیجه این که دیدیم شیطان یک موجود واقعی بوده و دشمنی اش کاملا جدّی است. وجودش را نادیده گرفتن، هرگز شرط عقل نبوده و نیست و تنها راه گریز از این دام ها، در تمسّک و پیوستن به مولا و امام زمان حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف می باشد.

منوی اصلی

ذره بین

ای پسر نعمان! ما خاندانی هستیم که شیطان پیوسته افرادی بیگانه از ما و دین ما را وارد جرگه ی ما می کند و آنگاه آنها را بالا برده و معروف می نماید. وقتی مردم آنها را شناختند، دستور می دهد که بر ما دروغ بندند. و هر وقت یکی از آنها رفت، دیگری را به جایش می گمارد.

تحف العقول،ص۴۹۵
امام صادق(ع)