در شرح دعای هفدهم صحیفه ی سجادیه در ارتباط با شیطان به این عبارت رسیدیم:
«پروردگارا در قلب های ما مدخل و راه ورودی برای شیطان قرار نده و در آن چه نزد ماست برایش منزل و جایگاهی فراهم نکن.»
به راستی چرا از قلب سخن به میان آمده، مگر قلب در میان اعضاء و جوارح انسان چه نفش ویژه ای دارد که باید نسبت به ورود آن نگران بود.
آیات بسیاری از قرآن کریم به قلب پرداخته و از جمع بندی آن ها و نیز سخنان ی که ائمه علیهم السلام فرموده اند به این حقیقت می رسیم که خداوند قلب را به عنوان مرکز فرماندهی انسان و پایگاهی برای دریافت پیام ها و دعوت های انبیاء الهی و شکل گیری ایمان قرار داده است پس هر نوع اختلالی که در آن ایجاد شود سعادت و رستگاری شخص را مورد تهدید قرار خواهد داد. د رآیه 46 سوره حج می فرماید:
آیا در زمین سیر و سیاحت نمی کنند در حالیکه برایشان قلب هایی است که به آن تعقل نمایند و گوش هایی که به وسیله ی آن ها بشنوند.
همانا چشم هایشان نابینا نیست لکن قلب هایی که در سینه دارند تاریک و کور بوده(از درک حقایق ناتوان می باشند)
در این آیه ی شریفه هم کاربرد عقل روشن شده و هم آسیبی که آن را تهدید می کند. در واقع کار قلب تعقل بوده و هرگاه در اثر مشکلی از کار بیافتد دیده ها و شنیده ها را نیز به درستی تحلیل نمی کند و لذا انسان با وجود داشتن چشم و گوش از دیدن و شنیدن عاجز می ماند.
قلب ها ممکن است دچار بیماری شوند:
«در قلب های آن ها بیماری است و خداوند بر مرض ایشان بیفزود و برای آنان عذاب دردناکی است به سبب آن که تکذیب می کردند» (بقره/10)
قلب ها ممکن است مستحق آن شوند که خداوند بر ایشان مهر زند:
«خداوند دل های ایشان را مهر نموده و پرده بر گوش و چشم هایشان نهاد و برای آن ها عذاب دردناکی خواهد بود.» (بقره/70)
قلب ها می توانند دچار قساوت گردند:
«پس وای بر فساوت قلب آن ها نسبت به ذکر خدا» (زمر/22)
و ...
و اما این مشکلات از آن جا پدید می آید که شیطان به قلوب افراد نفوذ کرده و القائات خود را آغاز می نماید، لکن این نفوذ و داخل شدن شیطان در شرایط خاصی صورت می پذیرد یعنی زمانی که فرد مداخل و دروازه های قلب خویش را به روی این دشمن آشکار باز گذاشته باشد:
«تا آن که خداوند القائات شیطان را وسیله ی آزمایش کسانی قرار دهد که به بیماری نفاق و کفر مبتلا گردیده اند و سنگ دل و سرسخت شده اند و البته ستمکاران دچار شقاوتی عمیق و دور از نجات می باشند» (حج/53)
از جمله عواملی که شیطان را به طمع انداخته و زمینه ی ورودش به قلب را فراهم می کند عادات ناپسند و ارتکاب معاصی می باشد. در روایت هست که:
«اگر قلب ایشان فروتن باشد شیطان به او نزدیک نمی شود واز نشانه های این خصلت چشم فرو بستن و قطع علایق دنیوی است.» (ارشاد القلوب/ج1/ص296)
عامل دیگر، غفلت از یاد خداست. در روایت آمده:
«بر هر قلبی از قلوب مردم شیطانی هست که هرگاه آن قلب به یاد خدا باشد شیطان از وی دور می شود و هرگاه به یاد خدا نباشد، آن شیطان نزدیک شده و او را با وسوسه گمراه می کند.» (ارشاد القلوب/ج1/ص140)
و نیز در مورد معاصی آمده:
«گناه بیش از همه دل را تباه می کند و دل پیوسته با گناه مبارزه می نماید و اگر گناه بر او غالب شود، آن را بالا و پایین می کند.» (مشکاة الانوار/ص237)
اما چه گونه می توان دریچه ی قلب را بر روی شیطان بست؟
پاسخ این سوال را در روایتی از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله می یابیم:
«شیطان دهان خود را بر قلب آدمی نهاده، اگر به یاد خدا باشد دور می شود و اگر خدا را فراموش کرده باشد، قلب را در اختیار خود می گیرد.» (ترجمه ی بحار ج67 و 68/ج1/ص50)
آری به هر میزان که آدمی بیشتر به یاد خداوند باشد ابلیس نیز کمتر روزنه ای برای ورود به قلب او پیدا می کند.
«ألا بذکرلله تطمئن القلوب» (رعد/28)
در تفسیر علی بن ابراهیم آمده که:
«ذکر الله در این آیه امیرالمومنین علی و سایر ائمه علیهم السلام می باشند.» (نورالثقلین/ج2/ص510)
بی تردید امروز مولای ما امام عصر عجل الله تعالی فرجه الشریف، مصداق اصلی این «ذکر» و یاد خدا بوده و ما همچون همیشه با توسل و تمسک به آن بزرگوار دروازه های قلوبمان را در مقابل نفوذ شیطان محافظت می نماییم.
ای پسر نعمان! ما خاندانی هستیم که شیطان پیوسته افرادی بیگانه از ما و دین ما را وارد جرگه ی ما می کند و آنگاه آنها را بالا برده و معروف می نماید. وقتی مردم آنها را شناختند، دستور می دهد که بر ما دروغ بندند. و هر وقت یکی از آنها رفت، دیگری را به جایش می گمارد.امام صادق(ع)
تحف العقول،ص۴۹۵