نام کاربری:   کلمه عبور:        کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟  |  ثبت نام

أَعُوذُ بِاللَّهِ مِنَ الشَّيْطَانِ الرَّجِيمِ

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيم

نسیان ذکر

 

شیطان دشمن اصلی انسان است؛ او لحظه ای از تلاش برای تباهی و نابودی بندگان خدا دست بر نمی دارد.

نحوه ی اعمال نفوذ شیطان بر افراد را می توان به دو دسته ی کلی تقسیم نمود:

دسته اول شامل ایجاد غفلت و فراموشی درمؤمنین نسبت به تکالیف و وظایفی که خداوند برعهده ی آنان نهاده و باز داشتن ایشان از اعمال صالح می باشد.

دسته دوم عبارت است از وسوسه نمودن افراد به انجام اعمال ناشایست وارتکاب معاصی.

نسیان یکی از کارسازترین ابزارهایی است که شیطان به کار می گیرد تا موجبات سقوط بشر را فراهم آورد.

گرچه فراموشکاری و سهو را می توان نسبت به حضور قلب در عبادات، صله ی ارحام، دستگیری از مستمندان و یا هر تکلیف واجب و مستحب دیگری مثال زد، لیکن مهم ترین نسیان و فراموشی شیطانی همانا فراموش کردن ذکرالله است، یعنی از یاد بردن شاخص ترین محور توجه به آفریدگار و مهمترین شخصیتی که عبودیت خداوند را در جامعه احیا نموده و عَلَم توحید را برافراشته نگاه می دارد.

این مدار و ستون استوارِ توحید و پرچمِ همیشه در اهتزاز حق، کسی نیست جز حجت پروردگار و امام هر عصر و زمان!

بیشترین سعی و تلاش شیطان در جهت ایجاد غفلت عمومی و فراموشاندن جامعه نسبت به این نماینده و حجت زنده پروردگار صورت می پذیرد.

قرآن کریم از این حقیقت پرده برداشته وچنین فرموده است:

«اسْتَحْوَذَ عَلَيْهِمُ الشَّيْطانُ فَأَنْساهُمْ ذِكْرَ اللَّهِ أُولئِكَ حِزْبُ الشَّيْطانِ أَلا إِنَّ حِزْبَ الشَّيْطانِ هُمُ الْخاسِرُونَ»

شيطان بر آنها مسلط شده در نتيجه ذکرخدا را فراموش كرده‏اند. آنها از حزب شيطانند. بدانيد كه حزب شيطان از زيانكارانند. (المجادلة : 19)

ذکرالله و یاد خداوند و عبودیت و پرستش او در وجود پیشوای معصوم الهی تجسم می یابد و امام هر زمان تجلی یاد و ذکر خداوندست. در آیات و روایات دیگری نیز به این نکته اشاره گردیده است که از جمله می توان به آیه 28 سوره رعد اشاره نمود:

«الَّذِينَ آمَنُوا وَ تَطْمَئِنُّ قُلُوبُهُمْ بِذِكْرِ اللَّهِ أَلا بِذِكْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوب»

  در باره ی این آیه ی کریمه آمده: منظور از «الَّذِينَ آمَنُوا» شيعیان می باشند و منظور از« ذكر الله» أمير المؤمنين و الائمه عليهم السلام.(تفسير القمي، ج‏1، ص: 365)

حضرت باقر ع ذيل آيه ی شريفه«فَسْئَلُوا أَهْلَ الذِّكْرِ إِنْ كُنْتُمْ لا تَعْلَمُونَ» هر چه را ندانستيد از اهل ذكر بپرسيد فرمود اهل ذكر ما اهل بیت هستیم. (ارشاد-ترجمه ساعدى خراسانى، ص: 512)

بعلاوه در زیارت جامعه کبیره نیز این خاندان به عنوان «اهل الذکر» مورد خطاب قرار گرفته اند:

«السَّلَامُ عَلَى أَئِمَّةِ الدُّعَاةِ وَ وَ أَهْلِ الذِّكْرِ ... »

 

فراموش کردن نام و اسم امام و حجت زمان

شیطان چگونه غفلت عمومی نسبت به حجت و نماینده خداوند را برجامعه حاکم می سازد؟

حقیقت این است که نسیان ابعاد و درجات بسیار گسترده ای داشته و از جنبه های متفاوت و متعددی صورت می پذیرد،که شاید بتوان به گوشه ای از آن اشاره نمود.

 

درجات نسیان:

ـ عدم اعتقاد به امام زمان عج

اگر افراد جامعه ای  به دلیل فقرفرهنگی و عدم اطلاعات دینی ویا هرعلت دیگر اسم و نامی از امام عصر خود نشنیده و از وجود چنین پیشوایی بی خبر مانده و هیچگونه آگاهی و شناختی نیز از او نداشته باشند، در این حالت می توان گفت شیطان آن جامعه را از نعمت ولایت محروم کرده است.

ـ فراموش کردن اسم و رسم امام

این که کسی علی رغم مسلمان بودن ، اسم ونامی از دوازدهمین پیشوای خویش نبرده و تعلق خاطر و توجهی نسبت به آن بزرگوار از خود نشان نداده کند ، و نیازی به او حس نمی کند. آن چنان که گویی شناختن یا نشناختن او چندان لطمه ای به دینداری فرد وارد نکرده و اساساً جزء ضروریات مکتب به حساب نمی آید، درجه ای ازغفلت عمومی است.

این حالت بیشتر درافرادی مشاهده می شود که علاقمندی آنها روی سایر بزرگان و رجال دینی متمرکز شده و برای بعضی از آنان مقام و رتبه اصلی قائل گردیده وعملا خویشتن را وقف او نموده اند و در نتیجه هیچگاه نامی از امام زمان خود نبرده و نیازی به او حس نمی کند.

ـ فراموش کردن جایگاه امام :

لیکن گاه دیده می شود که، گرچه مردم با نام و نسب امام خود آشنا هستند و از آن حضرت با احترام و تقدیس یاد می کنند لیکن آن چه مورد غفلت و فراموشی قرار گرفته نقش و جایگاه آن جناب می باشد، به این معنا که کسی به آن بزرگوار به عنوان ولی و صاحب اختیار خویش توجه خاص نداشته و به دیده ی امام و محل رجوع خویش نگاه نمی کند، هیچگاه برای طلب رشد و هدایت، مشورت و درخواست خیر و صلاح، چاره جویی و حل و رفع مشکلات و گرفتاری ها و... به سراغ  آن حضرت نمی رود.

آنچه شیطان بیش از همه در پیاده سازیش موفق بوده، همین رتبه از مسامحه ی عمومی است. به بیان دیگربا آن که همه ی اهالی این مرز و بوم به عنوان شیعه، با اسم و نام دوازدهمین امام خود آشنا بوده و تعلق خاطر و ارادت بی شائبه ای نسبت به آن بزرگوار در دل می پرورند، با این همه آن جایگاه رفیع و وظیفه ی خطیری که به عنوان امام واجب الاطاعه و صاحب اختيار مؤمنان و حجّت خدا و مهمتر از همه محل رجوع مردم باید داشته باشند، همچنان ناشناخته و مجهول باقی مانده است.

 

شگردهای شیطان برای فراموشاندن امام از ذهن مردمان

مسلما شیطان برای آن که نه تنها جوامع بشری بلکه شیعیان نیز به یاد امام زمان خود نیفتاده و به آن حضرت  تمسک و توسلی نداشته باشند، از دستاویزهای مختلفی بهره گیری می کند. که می توان به نمونه هایی از آن توجه داد:

- جایگزین سازی شخصیت ها:

چه بسیار اوقات به شاعران و فرهیختگان و ادبا و شخصیت های علمی و فرهنگی و  مذهبی... چنان جایگاهی داده می شود که توجه و عنایتی که باید مصروف امام و پیشوای معصوم الهی یعنی امام زمان ع گردد را نصیب این رجال نموده ذهن و اندیشه ی جامعه را از امام زمان ع منحرف می سازند.

امام به عنوان نماینده و حجت پروردگار و واسطه ی دریافت کمالات و خیرات باید مرکز توجه جامعه ی شیعه بوده و مورد تبلیغ رسانه ها و مراکز علمی فرهنگی قرار گیرد.

با بررسی محتوای رسانه ها، مطبوعات و دیگر منابع اطلاعاتی جامعه، به این واقعیت دست می یابیم که نه تنها القاب و توصیفات و خطاب های ویژه ای که در حقیقت جز به اهل بیت و معصومین  سلام الله علیهم ـ و امروزه به وجود مبارک امام عصر عج ـ  نمی توان نسبت داد، به راحتی برای تکریم و تجلیل شاعران و دانشمندان و رجال ملی به کار گرفته شده بلکه تشویق مردم به اطاعت و فرمانبرداری و الگو گرفتن و خلاصه هر نوع رجوعی که می باید خاص حجت زمان باشد نیز به این شاعران و ادیبان اختصاص داده شده و در نتیجه توجه عمومی جامعه از امام و پیشوای زمان به سمت این افراد تغییر جهت یافته است.

- جایگزین کردن اولویت ها و دغدغه های اصلی جامعه:

یکی دیگر از ترفند های شیطان برای کنار راندن نام و یاد امام عصر و جایگاه رفیع آن حضرت عبارت است از تغییر اولویت های فرهنگی اجتماعی جامعه ی شیعه.

بزرگترین اولویت امت چیست؟

در دعای عهد چنین می خوانیم:

اللَّهُمَّ اكْشِفْ هَذِهِ الْغُمَّةَ عَنِ الْأُمَّةِ بِحُضُورِهِ وَ عَجِّلْ لَنَا ظُهُورَهُ ....

پروردگارا با حضور او این اندوه شگرف را از امت بردار و ظهورش را برما تعجیل فرما.

در دعای دیگری نیز آمده:

امیرالمومنین علی علیه السلام فرمودند:

اللَّهُمَّ فَاجْعَلْ بَعْثَهُ خُرُوجاً مِنَ الْغُمَّةِ وَ اجْمَعْ بِهِ شَمْلَ الْأُمَّة.... 

خداوندا قیام او را خروج از غم و گرفتاری قرار ده و پراکندگی امت را به وسیله اش جمع نما...  (الغيبة للنعماني، ص: 214)

همچنین در دعای عصر غیبت می خوانیم:

 يَا رَبِّ الَّذِي تَكْشِفُ السُّوءَ وَ تُجِيبُ الْمُضْطَرَّ إِذَا دَعَاكَ وَ تُنَجِّي مِنَ الْكَرْبِ الْعَظِيمِ فَاكْشِفْ يَا رَبِّ الضُّرَّ عَنْ وَلِيِّكَ وَ اجْعَلْهُ خَلِيفَةً فِي أَرْضِكَ كَمَا ضَمِنْتَ لَه‏... (كمال الدين و تمام النعمة،ج‏2،  باب  45، ص:482)

نيز در كمال الدين است كه سدير صيرفى گفت: من و مفضّل بن عمر و ابو بصير و ابان بن تغلب بحضور امام جعفر صادق عليه السّلام شرفياب شديم. ديديم حضرت روى زمين نشسته و عبائى بى‏يقه پوشيده، كه آستينهايش كوتاه بود و در آن حال مانند پدر فرزند مرده ی جگر سوخته گريه مي كرد و آثار حزن از رخسار مباركش پيدا بود به طورى كه رنگش تغيير كرده و چشمش پر از اشك بود، مي فرمود:

سَيِّدِي غَيْبَتُكَ نَفَتْ رُقَادِي وَ ضَيَّقَتْ عَلَيَّ مِهَادِي وَ ابْتَزَّتْ مِنِّي رَاحَةَ فُؤَادِي سَيِّدِي غَيْبَتُكَ أَوْصَلَتْ مُصَابِي بِفَجَائِعِ الْأَب...

اى آقاى من! غيبت تو خواب را از من ربوده و لباس صبر بر تنم تنگ نموده و آرامش جانم را سلب كرده!.

اى آقاى من! غيبت تو مصائب مرا باندوه ابدى كه يكى بعد از ديگرى ما را مي ربايد و جمع ما را بهم مي زند، كشانده است.

من باشك چشم و ناله‏هاى سينه‏ام كه از مصائب و بلاهاى گذشته دارم نمى‏نگرم، جز اينكه در نظرم بزرگتر و بدتر از آنها مجسم مي گردد.

سدير مي گويد: از اين امر عظيم و ناله‏هاى جانگداز هوش از سر ما پريد و دل ما از جا كنده شد و پنداشتيم كه مصيبت بزرگى براى حضرت روى داده است. من عرض كردم: اى فرزند بهترين مردم روى زمين! خدا ديدگان شما را نگرياند. براى چه اين طور سيلاب اشك از ديدگانت فرو ميريزد؟ و چه چيز باعث اين مصيبت گشته است؟.

حضرت آه سختى كشيد كه از اثر آن شكم مباركش برآمده و بشدت حالش‏ تغيير كرد آنگاه فرمود: امروز صبح در كتاب جَفرمي نگريستم. (اين كتاب مشتمل است بر علم مرگها و بلاها و مصائب، و علم گذشته و آينده تا روز قيامت؛ كه خداوند متعال به محمد و امامان بعد از او ارزانى داشته است.) در آن كتاب ديدم كه نوشته قائم ما متولد مي گردد و غيبت مي نمايد. غيبت او طولانى مى‏شود و عمرش بطول مي انجامد. در آن زمان اهل ايمان امتحان مي شوند و به واسطه ی طول غيبتش شك و ترديد در دل آنها پديد مى‏آيد و بيشتر آنها از دين خود برمي گردند و رشته اسلام را از گردن خود بيرون مى‏آورند، با اينكه خداوند ميفرمايد: «وَ كُلَّ إِنسانٍ أَلْزَمْناهُ طائِرَهُ فِي عُنُقِهِ »

يعنى: رشته ی عمل هر كس را بگردن خودش انداخته‏ايم‏... . (مهدى موعود-ترجمه جلد سيزدهم بحار، متن، ص: 485)

حال که به طول انجامیدن غیبت، اندوه و بغض جانکاه و داهیه کبرا و مصیبت عظمای این امت و خسران بشریت است، پس پایان یافتن غیبت و حاکمیت توحید بالاترین دغدغه و مهمترین مسئله ی جهان اسلام خواهد بود.                 

لیک اهریمن پلید، این نیرنگ و حیله ی خود را با دقت و موشکافی و زیرکی بسیار به اجرا در می آورد و راه ها و روش های بسیار متنوع و متفاوتی را در این زمینه امتحان می کند.

کنار زدن و به حاشیه راندن نام و یاد حجت خداوند از متن جامعه و از مقابل دید مومنین و نادیده انگاشتن حضور امام در بین مردم و کمرنگ کردن اهمیت و ضرورت توجه و تمسک و ارتباط معنوی با آن حضرت، عملی است که شیطان آن را با نمود و ظاهری بسیار فریبنده و مردم پسند و تحسین برانگیز و جذاب و در قالب عمل صالح عرضه می نماید، تا به این ترتیب از یک سو مردم را با مسائل متفرقه (که مهم و اصلی نشان داده شده اند) سرگرم نموده و از گرد ولی و نماینده ی آفریدگار پراکنده و از هدایت و ارشاد و حمایت های پدرانه مولا محروم و بی نصیبشان نماید و از سوی دیگر با غافل نمودن آنان از دعا و استغاثه جهت تعجیل در فرج و ایجاد یک فراموشی فراگیر امر ظهور امام عصر عج را تا جای ممکن به تاخیر اندازد و به این ترتیب مهلت خود را برای زنده ماندن و اغواگری نمودن اندکی طولانی تر نماید.

لذا بیدار باش جامعه و هوشیاری ما در مقابل شیطان، آگاه ماندن و آگاهی دادن امت نسبت به حضور امام زمان عج و اهمیت غیبت به عنوان مهمترین دغدغه جهانی و همچون همیشه تمسک و توسل و پناهجویی آن به آن به دامان مولایمان عج راهکار درمان نسیان و فراموشی شیطانی خواهد بود.

منوی اصلی

ذره بین

موسی (ع) از شیطان پرسید:
به من خبر ده از گناهی که چون آدمیزاد انجام دهد، تو بر او مسلط می شوی؟
شیطان گفت: هنگامی که او بواسطه اعمال نیکی که انجام داده مغرور شود و گناهان خود را کوچک شمارد...

اصول کافی، ج۳، ص۴۲۹
پامبر اکرم(ص)