نام کاربری:   کلمه عبور:        کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟  |  ثبت نام

 

شیطان شناسی

درسی از سید بن طاوس (ره)

 

دانشمند عالی مقام مکتب تشیع جناب سید بن طاوس در كتاب گرانقدر خود- كشف المحجة لثمرة المهجة که به فارسی ترجمه شده و «فانوس» نام گرفته- سفارش هایی بس مفید و سازنده از خود به یادگار نهاده که اگر چه ظاهرا خطاب آن به فرزند ایشان –محمد- بوده لیکن برای همه ی ما از آموزندگی ویژه ای برخوردار می باشد. در یکی از باب های کتاب بحث از شیطان به میان آورده و فرزند را نسبت به غفلت از خطرات این دشمن آشکار هشدار داده است. اینک به این اندرز گرانبها توجه می کنیم:

سپس اى فرزند اى محمد كه خداوند جل جلاله تو را با ياد خود و با افاضه انوار خويش توانگر فرمايد و اراده و ايثار ترا تابع اراده و ايثار خود گرداند، بدان از همان هنگام كه حق تعالى ترا به شرف عقل آراست و آنچه شايسته ی تو بود به تو عطا فرمود و فرشتگان خود را بر تو گماشت تا حافظ تو باشند، از همان هنگام نیازمند این بودی كه دشمنان مولاى خود -امام زمان عج- و دشمنان خويش را بشناسى، همان دشمنانى كه مى‏خواهند ميان تو و نعمت‏ها و عنايت هاى او حايل شوند و تو را از شرف مراقبت او و فكرت را از توجه به هيبت و عظمت او باز دارند و به خود مشغول سازند.

از جمله آن دشمنان شيطان است كه خود را تباه كرده است و نسبت به كسانى كه اميد به سلامت دارند حسد مى‏ورزد و در پى دشمنى آنان است و همانا كه خداى جل جلاله براى حفظ تو دژهاى بلند و استواری ساخته و زره‏هاى محکم  تدارک فرموده است، پس از آنها جدا مشو. از جمله ی آن پناهگاه ها:

اخلاص در طاعت پروردگار جهان هاست. خداى جل جلاله از قول اين دشمن ملعون فرمايد:  

فَبِعِزَّتِكَ لَأُغْوِيَنَّهُمْ أَجْمَعِينَ إِلَّا عِبادَكَ مِنْهُمُ الْمُخْلَصِينَ‏

پس به عزت تو سوگند كه همه آنان را راه خواهم زد مگر آن بندگان با اخلاص تو

را. (سوره ص، آيه 83)

یکی ديگر از آن دژها و جوشن هاى نگاهدارنده انسان، ايمان است و توكل به خداى جل جلاله، زيرا مولاى تو فرمود:

إِنَّهُ لَيْسَ لَهُ سُلْطانٌ عَلَى الَّذِينَ آمَنُوا وَ عَلى‏ رَبِّهِمْ يَتَوَكَّلُونَ

همانا كه او را به مردمى كه ایمان آورده  و به پروردگار خود توكل دارند چيره‏گى نيست (سوره نحل، آيه 101)

اگر در اين دو دژ استوار که براى امان از اين دشمن رانده شده، که از سر غفلت از مولاى بزرگ خود گریخته و با نافرمانى به سرور خويش پرداخته رخنه‏اى ايجاد نكنى و به پيروى از اين دیو زشتكار، آن را ويران نسازى؛ دیگر نه او توانايى آن دارد كه اين قلعه محفوظ نفوذ نایافتنی را  ويران كند، نه ياران او چنين توانند كرد.

و نيز نه او مى‏تواند در آن حصار محكم خدشه ای بوجود آورد نه همدستان او و جاودانه چنين است.

پس اين دو قلعه ناگشودنى را با اخلاص و توكل به خداى تعالى پاسدار کن.

نيز بدان كه اين دشمن از حقيرترين دشمنانست زيرا او را قدرت آن نيست كه به پيروان خود پس از مرگ سودى رساند يا كسى را كه نافرمانى او كند به زيانى دچار كند.

بدان که او مانند سگ چوپان با تو روبرو مى‏شود. پس از مولاى خود تقاضا كن كه جلوى او را بگيرد، زنهارتو با تكيه به قدرت خويش به نبرد با او مشغول مباش و الّا او به غرض خود دست مى‏يابد و ترا نمى‏گذارد كه به مولاى خود خدمت كنى و به نيكبختى دست يابى.

و از جمله دشمنان تو نهاد و نفس تست و هوا و هوس ها و جاذبه‏هاى دنيايى. تو مى‏دانى كه نهاد تو از خاك است ودر این جهان فانی همه چیز به خاک باز می گردد. پس خردمند را سزاوار نیست که عظمت مولای خویش و نعمت فراگیر او را رها کرده به مسائل گذرا و بی ارزش سرگرم شود.

و بدان كه نفس تو و هرآن چه تورا به خود مشغول ساخته همگی به زبان حال، به تو التماس مى‏كنند و مى‏گويند به ماالتفات مكن.

و به شدت تو را از اشتغالات بر حذر مى‏دارند و از پس همه آنها عقل با التماس و با نيرومندترين هشدارها تورا از دلبستن به آن اموربازمى‏دارد و مولاى تو از فوق همه ی آنها  تو را زنهارمی دهد و كار تو را ـ كه آنها را برتر و نیرو مند تر از مولایت می پنداری ـ  سخت ناپسند مى‏داند و به تو مى‏گويد كه هر چه تورا از من باز داشته و به خود مشغول می كند فرو مايه و حقیر است، پس تو چگونه از بزرگ به كوچك مى‏پردازى؟

مولایت به تو ياد آور مى‏گردد كه هر چه به آن نيازمندى از كم و زیاد همه در دست توانا و بخشایشگر او موجود و حاضرست و پس همواره به او رجوع نما و از وی بخواه و بس!

 

(كشف المحجة يا فانوس، متن، ص: 142)

 

منوی اصلی

ذره بین

هیچ چیز بر ابلیس و لشکریانش دشوارتر نیست از این که برادران ایمانی با یکدیگر دیدار کنند و همانا دو مومن با یکدیگر دیدار می نمایند، پس خداوند را یاد کنند و سپس فضائل ما را یادآوری نمایند، در این حال گوشت سالمی بر صورت ابلیس باقی نمی ماند، تا جایی که روح پلیدش به التماس می افتد از فرط آن که درد می کشد، پس فرشتگان آسمان و خزانه داران بهشت متوجه می شوند و او را لعنت می کنند تا این که هیچ فرشته ی مقربی باقی نمی ماند مگر این که او را لعنت کند. پس زبون و حسرت زده و رانده شده می گردد.

مکیال المکارم/ج۲/ص۲۳۴
امام موسی کاظم (ع)