در ادامه شرح دعای هفدهم صحیفه ی سجادیه به این عبارت رسیدیم که:
«و امتعنا من الهدی بمثل ضلالته و زوّدنا من التقوی ضد غوایته»
ما را بهره مند ساز از هدایت در مقابل ضلالت او و توشه ای از تقوا به ما ببخش در مقابل حیله و مکر او.
شیطان رجیم دشمن غدّار انسان از خداوند مهلت خواست و به او فرصت داده شد تا هر آن چه از نیرنگ و خدعه و دام و حیله که در اختیار دارد برای فریب فرزند آدم به کار انداخته و قدرت خویش را بیازماید.
در این هنگام بندگان که خود ضعیف بوده و تاب ایستادگی در مقابل چنین دشمن مکاری را ندارند به ناچار آفریدگار خویش را به یاری طلبیده و برای مقاومت در مقابل شیطان تقاضای پشتیبانی و حمایت می نمایند تا در مقابل نیرنگ و خدعه ی شیطان، آن ها نیز سلاحی داشته باشند.
در این عبارت از دعا چهار واژه مقابل هم قرار گرفته اند که بررسی معنای آن ها لازم به نظر می رسد:
«هدایت» در مقابل «ضلالت» و «تقوی» در مقابل «غوایه».
قاموس قرآن در شرح این لغات چنین آورده است:
۱- هدی: هدایت به معنای ارشاد و راهنمایی است از روی لطف و خیرخواهی و نیز دلالت به سوی رشد.
۲- ضلالت: عبارت است از انحراف از حق و معنای آن از مقابله با هدایت روشن می شود. همچنین ضلالت به مفهوم عدول از طریقه ی مستقیم و هلاکت و کم شدن، باطل و فضیحت نیز شمرده شده.
۳- تقوی: اسم است از اتقاء، هر دو به معنی خود را محفوظ داشتن و پرهیز کردن است. و نیز گفتنه اند تقوی آن است که خود را از شیء مخوف در حفظ و وقایه قرار دهیم.
۴- غوایه: غیّ و غوایه به معنی رفتن به راه هلاکت، ناامیدی، جهل ناشی از اعتقادات فاسد و فساد.
از این عبارت دعا نیز درس های ارزشمندی را می آموزیم. پیش از این گفتیم شیطان مظهر ضلالت و پیشوای گمراهان بوده و سلاح و وسیله ی کارش نیرنگ و اغواگری است. لذا مکار تر از آن است که ما خود مستقیما با وی روبرو شده و دست و پنجه نرم نماییم. بلکه همان گونه که از این دعا می آموزیم تنها می توانیم توشه و امکانات دفاعی خود را افزایش داده و اثرات خدعه و نیرنگ دشمن را به وسیله ی آن خنثی کنیم. لیک آیا کدامین ذخیره و مهمات برای این منظور مناسب تر خواهد بود؟ زاد و توشه ی تقوی.
زیرا تقوی و خویشتن داری ما را از لغزش به سمت محرمات و گناهان باز می دارد و معصیت آن چیزی است که ابلیس را جرأت و جسارت دست درازی به ایمان انسان را می بخشد. به عبارت دیگر گناهان آبشخور شیطانند و بستر و زمینه ی حیله و نیرنگ او.
و اما تقوی یا همان قدرت مقاومت در مقابل گناه دارای حقیقت و باطنی است که عصاره و چکیده ی آن ولایت و پیوند با اهل بیت می باشد. پس حصن حصین ولایت است که به انسان قدرت و توان ایستادگی در مقابل معاصی را داده و ایمان را از دستبرد شیاطین محفوظ می دارد.
در روایت آمده:
امام رضا علیه السلام فرمودند منظور از «و الزمهم کلمة التقوی و کانوا احق بها و اهلها» (فتح/۲۶) ولایت امیرالمومنین علیه السلام می باشد.(تفسیر برهان/ج۷/ص۲۴۳)
حضرت رسول الله صلی الله علیه و آله فرمودند: «و هو کلمة التی الزمتها المتقین» امیرالمونین علیه السلام آن کلمه ای است که برای متقین لازم گردانیدیم. (امالی طوسی/ج۱/ص۳۵۳)
و نیز در زیارت های امیرالمومنین علیه السلام آمده: «أشهد انکم کلمة التقوی» (مصباح الزائر/ص۱۳۴) شهادت می دهم که شما کلمه ی تقوی هستید.
از طرفی میان «تقوی» و «هدایت» رابطه ی مستقیمی برقرار می باشد زیرا هدایت نیز دارای حقیقتی است که احادیث آن را روشن می سازند:
در تفسیر فرات از قول پیامبر صلی الله علیه و آله نقل گردیده که: «ای علی تو اصل دین هستی و مناره ی ایمان و غایت هدایت و نشانه ی برگزیدگان و من برای تو به این مطلب شهادت می دهم.» (فرات کوفی/ج۱/ص۲۰۲/ح۱۸)
از امام باقر علیه السلام نقل شده در ذیل آیه «فاما یأتینکم منی هدی فمن تبع هدای فلا خوف علیهم و لا هم یحزنون.»(بقره/۳۸) فرمودند: تفسیر هدی حضرت علی علیه السلام می باشد.(تفسیر عیاشی/ج۱/ص۶۰)
امام موسی بن جعفر علیه السلام ذیل آیه «فإما یاتینکم منی هدی فمن اتبع هدای فلا یضل و لایشقی» (طه/۱۲۳) فرمودند: منظور از تبعیت از هدای خداوند کسی می باشد که به ائمه ی طاهرین علیهم السلام اعتقاد داشته و با اطاعت کامل از ایشان پیروی نماید. (عیاشی/ج۲/ص۲۰۶)
امام صادق علیه السلام ذیل آیه ۲۵ سوره محمد(ص) فرمودند: هدی راه حضرت علی بن ابی طالب می باشد.(تفسیر قمی/ج۲/ص۲۸۳)
پس نتیجه می گیریم آن هنگام که تقوی یعنی ارتباط ولایتی شخص با مجسمه و نفس هدایت -یعنی امام هر عصر و دوران- برقرار است، نه لغزش و گناهی از انسان سر می زند و نه شیطان مجال حیله گری و دستاویزی برای نفوذ و سلطه بر او به دست می آورد لذا یک بار دیگر به این باور گران قدر می رسیم که امام عصر عجل الله تعالی فرجه الشریف همان پناهگاه مطمئن و قلعه ی نجاتی است که از مکر و غدر ابلیسیان به او پناهنده می شویم و تقوی آن ارتباط مداومی که ما را با منجی مان پیوند می دهد.
ادامه دارد.
شیطان دهان و بینی خود را بر دل فرزند آدم نهاده است، چون متذکر خدا شود از او دور گردد و هرگاه خدا را فراموش کند دل او را مانند لقمه در دهان گیرد.پیامبر اکرم(ص)
مجمع البیان، ج۵،ص۵۷۱